چمدان میبندم و خوشحالم! همیشه برگشتن به ایران خوشحالم میکند! بوی تهران ... بوی کوچه پس کوچه های غرق یاس امین الدوله از حالا توی دماغم میاید! صدای سبزی فروش سر پل تجریش توی گوشم میپیچد از حالا!
از فکر اینکه بی هوا و بدون خبر کوچولو را ببرم خونه مادر بزرگ و پدر بزرگ عزیزم و صورت شادشان را ببینم قند توی دلم آب میشود! چشم هایم را میبندم و تصور میکنم که کوچولو در همان جاهایی می دود که من در بچگی دویدم! از تصور کردنش در خانه مامان و بابا ذوق میکنم! از اینکه برادرم کوچولو را ببیند و به قول خودش لمسش کند کیف میکنم!
اصلا کوچولو را ولش کن! از اینکه خودم همه را لمس میکنم و از شر ویدئو چت کردن راحت میشوم هم خوشحالم! من را اصلا چه به غربت!؟!؟؟! من مال این ور ها زندگی کردن نیستم! باید بروم! چمدان میبندم و خوشالم!
I'm so glad for you.
ReplyDeletekhoosh begzare hesabi
ممنون مامان تو بی! کی انشاالله کوچولوی شما میاد؟
Deleteخوشحالم برات:)))
ReplyDeleteمرسی مهربان!
Deleteمامااان
ReplyDeleteایران عالی بگذره هر لحظه اش ایشالا
خیلیییی ممنون!
Deleteچقدر خوشحالم كه خوشحالي. دنيا به كامت باشه عزيزم. تا باشه از اين چمدان بستن هاي فرح بخش
ReplyDeleteآره والا! ممنونم سوده مهربون!
Deleteسفر بی خطر و کلی هم خوش بگذره!
ReplyDeleteممنون آلن عزیز
DeleteThis comment has been removed by the author.
ReplyDelete