Thursday 29 August 2013

Single Mothers, I now know what you're going through!

این روزها همه اش به «single mother» ها فکر میکنم! نمیدونم از واژهء «بیچاره» درسته براشون استفاده کنم یا نه، اما دقیقا حالم نسبت بهشون الان همینه! شاید روزهایی باشه که از دست آقای پدر انقدر حرص بخورم که من به حال اونها قبطه بخورم  که عشق بچه اشون رو میکنن ولی حرص و جوش اختلاف نظر ها رو هم نمیخورن! اما نه امروز!

امروز که آقای پدر نیست و من برای یک دستشوییِ به دل راحت رفتن حسرت میخورم، دلم به حال همه «single mother» های عالم میسوزه! یعنی از دیشب همینطورهِی فکر میکنم که حق دارن بچه هاشونو خیلی که کوچیکن میذارن کودکستان!! لابد خفه میشن از ۲۴ ساعت بچه داری! بعد آدم که اصلا نمیدونه اونا چی میکشن میشینه هی نظر میده و پیش داوری میکنه که این کارشون درسته و این یکی غلط! از هرچی پیش داوریه بیزارم!

1 comment: