خبر جدید: من و کوچولو هم همراه آقای پدر به آلمان میرویم!
نمیدونم در این مورد احساس دقیقم چیه! مادرِ آقای پدر این آخر هفته برای آنژیوگرافی میان آلمان به همراه آقای عمو!
اونها از آمدن من و کوچولو خبر ندارن و قراره حسابی غافلگیرشون کنیم. اما دلم شدیدا شور میزنه! کوچولو زابراه نشه؟؟ کجا بخوابه؟؟ سوپشو چی کار کنم؟؟ شبا تو آلمان وسیله های گرمایی رو خاموش میکنن، سرما نخوره؟؟؟ تو راه اذیت نشه؟ بدبختی دو تا پروازم هست، چون پرواز مستقیم از تورنتو به دوسلدورف نیست!!! باید از طریق آمستردام بریم! خدای من، مادرِ آقای پدر دو هفته است که زونا گرفته، کوچولو آبله مرغون نگیره!!!!!!!!
سرم پر فکره! حواسم پرته! به این سفر برای دل آقای پدر تن دادم. امیدوارم که به خیر بگذره. یک سره به خودم یادآوری میکنم که این کارو واسه اون میکنی. حواست باشه با بداخلاقی از ارزشش نندازی، اما حواسم سر جاش نیست، دلم قرص نیست، آماده بداخلاقیم!!!
نمیدونم ... خدایا به خیر بگذرون!
نه بابا بد به دلت راه نده.
ReplyDeleteببین همه چی تحت کنترلِ.
کوچولو هم اینقده ماهه که خوب می دونه نباید مریض بشه و بی تابی کنه.میخواد بذاره مامانش هم تفریح کنه.من میدونم کوچولو خودش اینا رو به من گفت.
بد اخلاق نباش مامان.
سفر هم خیلی خوش بگذره:)))
مرسی خاله مهسا، امیدوارم که اینطوری باشه!
Deleteمیدونم همه رو خودت میدونی ولی یه پتوی گرم حسابی ببر برای سرما. من یه پتوی پشمالو برده بودم پارسال که
ReplyDeleteرفتیم فرانسه خیلی به درد خورد . مخصوصا اگه مثل کیسه خواب زیپ و اینا داشته باشه.
زونا رو هم از دکتر بپرس. یه سالگی واکسن آبله مرغون میزنن اینجا شاید بشه زودتر بزنی.
پرواز تیکه میشه بهتر هم هست یه استراحتی میشه چون تو هواپیما طولانی همینطور تو صندلی کوچیک با بچه نشستن خیلی سخته.
غذا هم یه تعدادی از اینجا آماده ببر. ما پارسال یه کم سر غذا اذیت شدیم. سپهر دیگه دو سالش بود و غذای خودمون رو میخورد ولی خب تا حالا ما بریم بیرون چیزی بخریم دیر شد و خیلی حالش بد شد. یه سری غذاهای آماده تو شیشه ببر که اگه چیز بهتری پیدا نکردی بهش بدی.
خوش بگذره بهتون
ممنون واقعا! من دیروز رفتم یه پتو پشمالو و ۸ تا شیشه از این غذا آماده ها گرفتم. ولی فرصت واکسن آبله زدن رو ندارم ! اونو باید مثل مادر بزرگ ها بسپرم به خدا!
Deleteواسه وسط راه هم ۴ ساعت هتل رزرو کردم! به امید خدا دیگه!
بازم ممنون دلم گرم شد/
یه سر بیاید پیش ما پس مونیخ.
ReplyDeleteقربانت! من همین دوسلدورف رو از پسش بربیام هنر کردم!
Deleteِ دارید میاید نزدیکیهای من که! به سلامتی باشه! غصه نخور مامان، اینجا هم آنقدرها هم ترسناک نیست، اگر هتل میرید که غصه سیستم گرمایش رو نخور، من تا به حال از این بابت این اطراف مشکلی نداشتم در هتل، به خوش گذروندن فکر کن و از سفر لذت ببر.
ReplyDeleteسعی میکنم! اما منظورم از هتل فقط ۵ ساعت توقف در آمستردام بود! توی دوسلدورف خونه دوست آقای پدر میمونیم!!! دعا کن به خیر بگذره!
Deleteمن هی میام اینجارو می خونم،اما چون ورد پرسی نیستی فکر می کردم نمیشه نظر بدم!!!!!!!!!الان دارم امتحان می کنم!!باشد که رستگار شوم!!بهت خوش بگذره.
ReplyDeleteخیلی ممنون که میخونیم. نظر که میذاری مایه دلگرمیه!
Deleteمامان جان الان رفتی یا داری میری؟یا داری بر میگردی؟
ReplyDeleteامروز برگشتم مهسا جان!
Deleteانقدر به خودت سخت نگيرو اظصراب نداشته باش و از سفر لذت ببر، به فكر ارن كوچولو هم باش نه با نگرانى بابت سرماخوردگى و آبله مرغان كه اينها با همه ى بديشون واسه بچه غقط يه مربضى هستن و تموم ميشن، حتى اگه با همه ى وسواس و مراقبت مثل دردونه ى من باز هم دو تا جاى زخمها ش تو صورتش بمونه ، ولى باورم كن اون اضطرابى كهبا اضطراب به بچه منتقل ميكنى جاش خيلى عميقتر از اون دو تا گردى كوچولو ست؛ وقت شد يه سر هم به من بزن اگه تو آمستردام هم مستقر ميشين
ReplyDeleteچشم! همینطور هم شد! ممنون
Delete