چند وقتی بود که دلم میخواست کوچولو رو یه جایی ببرم که یه کوچولوی دیگه ببینه و یه خورده با یه بچه دیگه بازی کنه! هر وقت مقایسه میکنم بچگیشو با بچگی های خودم دلم براش میسوزه! تنهاست خیلی و جز این چهاردیواری اتاق نشینمن ما جایی رو نداره که بره! یعنی خونه هر کی هم که بره از بس خرت و پرت همه جا هست نمیشه یک دقیقه ولش کرد! همه چیز رو میریزه و میندازه!
خلاصه خیلی پرس و جو کردم اما همه بچه هاشون دیگه بزرگ شدن انقدر که یادشون رفته بچه یک ساله چه جایی میتونه باشه و چه جایی نمیشه بره! مثلا برنامه کتاب خوانی یا پازل به درد این سن نمیخوره!
سرتون رو درد نیارم ... آخر از طریق اینترنت یه جا رو پیدا کردم به اسم Playground Paradise که تو ١٠ دقیقه ای خونه ما بود! یه دور رفتم و نگاه کردم. یه فضای بزرگ برای بچه های بین ١ تا ١٢ سال بود که بِدَوَن و بازی کنن! تقریبا همونی بود که میخواستم!
خلاصه یه روز کوچولو رو زدم زیر بغلم (!!!) و بردم اونجا! از شانس من هیچ کس اونجا نبود و بعد از نیم ساعت کم کم داشتم پشیمون میشدم که اومدم که یه خانوم با یه دختر کوچولو اومد تو. بعد از یه کم آشنایی معلوم شد که دخترش که محاوره وار"ژو ژو" صداش میکرد درست روز تولد کوچولوی ما به دنیا اومده و همه حرکات و توانایی هاش مثل کوچولوی ما بود! خونواده عرب بودن و تقریبا همه چیز ... حتی محله خونشون شبیه ما بود!
کوچولو اولش زد زیر گریه و از شونه من پائین نمیومد! بعد کم کم یخش آب شد و شروع کرد با حفظ فاصله بازی کردن! اما ژو ژوی بیچاره هی میخواست به کوچولوی ما دست بزنه و اونم هی فرار میکرد ... هر از گاهی هم فیلش یاده هندستون میکرد و باز میزد زیر گریه!
به این ترتیب بود که کوچولو اولین دوستشو به سختی پیدا کرد!!!!
الهی لپش رو نیگا!خدا برات نگهش داره مامان این شازده کوچولو رو...خانم این سویشرت بنفش با کلاه نارنجی رو پوشوندی که دل دخترای مردم رو آب کنی؟چرا فکر دل من نیستی؟هان؟
ReplyDeleteاون لپش رو یه بوس ابدار کن همچین بچلونش!قربونش برم.
دوست نو هم مبارک:))
مرسی مرسی! راستی سویتشرتش خاکستری بود اینجا اینجوری افتاده نمیدونم چرا!!
Deleteاِ خاکستری بود؟یعنی این ناز پسر بنفش نپوشیده؟خب با بنفش بی بنفش که دل من واسه لپش رفته...یک همچین عاشق ثابت قدمی هستیم ما!
Deleteمامان وقتی کوچولو جانم خوابیده مچ دستش رو و مچ پاهاش ور از طرف من بوس کن...یادت نره ها!
حالا چرا وقتی خوابه؟؟
Deleteخب اخه نمیشه که تو بیداری مچ دست وپای بچه رو گرفت و بوس کرد!بچه وحشتش میگیره !
Deleteتو خواب هم که بوس کنی هزار تا بوس بکن ولی تو بیداری میشه لپش رو هی بوس کرد!
این کوچولوی بیچاره ما در تمام مدت بیداریش داره چلونده میشه! مچ دست و پا که خوبه! من همه هیکلشو گاز میگیرم صبح تا شب! آسایش نداره از دست من بیچاره!!
Delete.واای خدا پسر بچه تپل خیلی دوست دارم!الان مهسای غش کرده برای تپلی دست وپای بچه تصور بفرمایید.
ReplyDeleteاین قدر دل من رو اب نکن خواهر!این رسمش نیست!بذار دختر دار که شدم اونوقت میام از دخملم برات میگم!
البته اگر دخملم در لاغری به من نره!واسه همین باید برم زن یه آقای تپل بشم بچه به اون بره!اصلا هدفم از ازدواج همینه!!حالا من این شگرد رو بهت گفتم بین خودمون بمونه ها!
یه چیز بامزه که هرکی ام به تور ما میخوره لاغرو قد بلند!یکی شون تپل قد بلند نیست که من با خیال راحت بگم بچه در تپلی قراره به باباش بره!
حالا چه من مثل این دخترهای حسرت به دل اومدم دارم از بچه وباباش حرف میزنم!!
ReplyDeleteآخر زمون شده خواهر!دیگه دخترم دخترای قدیم!
منم رو حساب همین استراتژی با آقای پدر ازدواج کردم، زد و چند سال بعد آقای پدرِ تپل ما ۴۵ کیلو لاغر شد!!! هیچی دیگه من موندم و یک تیر به سنگ خورده!!!!
Deleteمن به اینجاهاش فکرنکرده بودم!این استراتژی نباید خدشه ای بهش وارد بشه!
ReplyDeleteخب من پس از اونکه یه آقای تپل واسه خودم دست و پا کردم،نمیذارم ورزش کنه!غذاهای چرب و چیلی میدم بخوره...مدام هم بهش میگم تپلی چقدر بهت میاد!به به از این آقا تپلی..آقا تپلی دل منو بردی!!(با ریتم بخون اینجا رو)بعدشم دیگه آقا تپلی لاغر نمیشه ومن به مراد دلم میرسم!
یعنی شما بگو اصلا واسه کی میخواد لاغر بشه؟من خودم جای همه لاغر می مونم!دیگه بچه جانم و باباش تپل می مونن.
حالا از شانس من میزنه گیر یکی از این مردا می افتم که لاغرن وهی میخورن وچاق نمیشن!!
وای خدا نکنه(الان مهسا داره دستش رو گاز میگیره وهی دور خودش فوت میکنه)خب خدایا من که تپل دوست دارم دیگه!کلی هم اعتماد به نفسش رو میبرم بالا بس که تحویل میگرم!آیا این انصافه گیر یک لاغر بیفتم؟نه من از شما میپرسم!
نه واقعا! با این حالی که تو داری اگه آقا لاغره قسمتت بشه خیلی بی انصافیه! من که از حالا قرآن سر گرفتم که خدا مراد دلتو بده و آقا تپله سریع خودشو به سرنوشت شما معرفی کنه!
Deleteواقعا ممنونم ازت مامان عزیز.البته حواست باشه که من آقا تپلی دلم میخواد ها نه آقا خپلی!!!
Deleteخپل روبا شیش پرده شیکم میخوام چیکار؟همچین به اندازه چاق باشه
دیگه ببینم چه میکنی دیگه!
باشه چشم! سفارش میدم!!
Deleteچشمت بی بلا خانم مامان جان:))
Deleteنازي چه پسر قند و نباتي داري. ماشاالله. چه جاي خوبيه اونجا. يعني مادرا هم ميتونن بشينن كنار بچه هاشون و تچربه هاي مادرانه رد و بدل كنن.
ReplyDeleteدقیقا! خیلی جای خوبیه هم واسه بچه ها هم واسه ماماناشون!
Delete