Monday 10 March 2014

ندارد...

دادگاهی هست که بی انصافی در آن حاکم است نه عدل. در این دادگاه من همیشه نقش ثابت متهم را بازی میکنم. جرم هایم روز به روز و لحظه به لحظه سنگین تر میشود . مجازات گناه های کرده و ناکرده ام را در این دادگاه میکشم و بابت آنچه اتفاق نیوفتاده هم متهم میشوم. به اثبات جرم کاری نداریم در این دادگاه, چون هرچقدر هم که حنجره خود را پاره کنیم و وکیل و شاهد و سند و مدرک بیاوریم, تا زمانی که رای قاضی منفی ست اثری ندارد. و رای این قاضی همیشه منفیست. میبرد و میدوزد. شادی های کوچکمان را میگیرد. و با نگرانی های بی مورد آینده و تلخی های گذشته, حالمان را خراب میکند, دوست دارد قاضی بودن را. بی توجه به اینکه من چقدر از متهم بودن و مجرم شناخته شدن خسته ام. بازی در این دادگاه ادامه دارد و نقش ها تغیرناپذیرند. اینکه چقدر دیگر در این بازی دوام میاورم را نمیدانم اما میدانم که دیگر انگیزه برای دفاع و درست کردن شرایط را رفته رفته از دست میدهم و چرخ های ذهن و جسمم کند تر و کند تر میچرخند و صدایم خفه تر و بی اثرتر و فریادم صامت تر میشود. مثل خوابی میماند که در ان فریاد میزنی و کسی نمیشنود, دست و پا میزنی و کسی نمیبیند! پوچ! 
قاضی برایم عزیز است وگرنه بارها و بارها خودم را از این قل و زنجیر ها رها کرده بودم و آزادانه از دادگاه گریخته بودم و فریاد بلندی سر داده بودم!
خدایا کمک!

5 comments:

  1. درد من از اوست و درمان نیز هم...
    مامان عزیزم برات با تمام وجود روزهای آروم رو از خداوند میخوام.اما این فراز ونشیب ها هم میگذره.باید کاری کرد که خوب بگذره و نه سخت.
    خوب باش دختر خوب.
    بوس به روی ماه شما:)))

    ReplyDelete
    Replies
    1. به حرفات ایمان دارم. میدونم که پشت هر کوه دشتی پنهان است!
      اما اینجا قراره جایی باشه که خودمون رو خالی کنیم، بی رودرواسی! واسه همین نوشتم!
      ممنونم از محبتت!

      Delete
    2. خوب کاری کردی که نوشتی.همیشه بنویس:))
      بقول گابریل گارسیا مارکز که میگه:نوشتن نوعی معالجه است ومن همیشه تعجب میکنم از ادمهایی که نمی نویسند چطور طاقت میارن و دیوانه نمیشن.
      حالا عین جملاتش یادم نیست ولی این یک تکه از کتاب یادداشت های پنج ساله گابریل گارسیا مارکز بود که گراهام گرین جمع اوری اش کرده.

      Delete
  2. خیلی خسته ایی و اینو گویا آقای پدر خوب فهمیده که سفر ایران رو برات تدارک دیده .

    ReplyDelete
    Replies
    1. آره!‌ تنم نه، ولی روحم خسته است!

      Delete