Friday 8 November 2013

همت ها و تصمیماتِ کبری - متخلص به مامان

کلاس ورزش رو از همون دیروز شروع کردم... اینطور آدمِ مصممی هستم من!!! 
یعنی ۵ دقیقه از شروع کلاس نگذشته بود که به شِکرخوردن افتاده بودم!! با خودم حساب کردم که یا من این مدتِ حاملگی و بعد زایمان که دوچرخه رو فراموش کردم خیلی پس رفت کردم یا این مربی خیلی داره سخت میگیره... شایدم هردو!!
خلاصه که مُردم تا تموم شد. ولی حالِ روحیِ داغونم کمی بهتر شده بود بعدش!
در ضمن دوباره با اپلیکیشنِ My Fitness Pal شروع کردم به کالری شماری! حالم از این موضوع هم خوبه! باشد که از شرِ چربی های دیگه کهنه شده حاملگی خلاص شم!

دیگه اینکه خونه مثل گٌل تمیز شده! جایگزینِ آزمایشیِ خانم ِ کُرُوات انگار خیلی تمیز تره! همه جا برق میزنه ... همزمان، منم اون رگِ دیوانگی ام گل کرده بود که به هوای پاکسازیِ ردپای مامان، همه کارهایی که یه عمری منتظرِ انجام شدن بود رو انجام دادم.... چیزهایی که باید سرِجاش میرفت، گلدونایی که رسیدگی میخواست، یخچالی که تهش پر از نامعلومات شده بود... خلاصه که الان همه چیز انجام شده و من راضیم!

11 comments:

  1. ایول مامااااااااااان
    به امید روزی که هم من از شر اضافه وزن راحت شم هم شما از شر چربی های دوره حاملگی

    ReplyDelete
  2. ورزش نمیکنم ولی ورزشکاران رو دوست دارم!

    ReplyDelete
    Replies
    1. راستش منم ترجیح میدم اینطوری باشم ولی این وزن کوفتی اجازه نمیده!

      Delete
  3. مامان دوباره سر حال و با روحیه میشود!

    ReplyDelete
  4. بله بله بله! منم برای پاک کردن رد پای مامانم به محض اینکه رفت خونه رو حسابی به هم ریختم که هیچ نشونه ای باقی نمونه!

    ReplyDelete
  5. سلام منم یه خونه تمیز می خوام به همون خانم کروات هم راضیم به خدا

    ReplyDelete
  6. همیشه ورزش کردم باور کن یک کم دیگه ادامه بدی معتاد میشی بهترین اعتیاد دنیاست...مامان جون

    ReplyDelete