مامان یکشنبه میاد! یه ذوقی تو دلمه! خیلی وقت نیست که دیدمش ... بحث دلتنگی نیست ... بحث پشت گرمیه! حس بودنِ مادرت دمِ پرت! بحث اون چایی صبحانه که دوتایی با هم بخوریم و انقدر کِشش بدیم که یخ کنه و ما هنوز گرمِ حرف باشیم!!!! بحث یکی با درکِ مامان برای دیدنِ ریزه کاری های روندِ رشدِ کوچولو!!! بحث بالا بردنِ درجه حرارت خونه است چون مامان همیشه سردشه!!!
رفتم براش ملافه نو خریدم ... از این نرمالوها که سیلک طوریه که آدم دلش میخواد بِچِپه توش!!! زردِ خوشرنگ! این رنگی!
یه ماه خیلی زود میگذره ... خیلی کمه ... خیلی ...
پ.ن: عنوان به نظر خودم اظهر من الشمس اومد، اما اگه نیست، ایناهاش!
اره پشت گرمی خیلی خوبه.موافقم با عنوانت.
ReplyDeleteمبارکه!
ReplyDeleteچشمت روشن مامان! نشد قبل از اومدن مامانتون بیام برای آشپزخونه، شرمنده!
ReplyDeleteمن درهیچ وضعیتی دست رد به سینه یه همچین آفِری نمیزنم! هر وقت سرت فارغ شد در خدمت باشیم! ما پارکینگِ دوچرخه هم داریم! میتونی با دوچرخه خوبه بیای!!
Deleteخوب پیشنهاد خوبیه، فقط هم دور هست و هم اینکه تو اقیانوس پا زدن رو خیلی دوست ندارم، یکم خیسه!
Deleteدوچرخه خوبه زیردریایی نمیشه!؟؟
Deleteبابا خیلی مبارکه. حالا چرا یک ماه؟ چرا بیشتر نه؟ اصلا من خودم می رم سفارت کانادا اعتراض می کنم. می رم جلو درش می خوابم تا به مامانت اقامت بدن!
ReplyDeleteچه ایده خوبی! منم میام بریم بست بشینیم دم در سفارت!
Deleteمن سفارت کانادا در آلمان رو پوشش می دم. شما هم که اونجا خودتون سفارت کانادا در کانادا ندارید مجبورید برین یه کشور دیگه اعتراضتون رو اعلام کنید.
Deleteببین نامردا از قصد اونجا سفارت کانادا درست نکردن که نتونین برین اعتراض کنید.
منم از همون موقع ها که تو جنگِ مَمَسَنی با انگلیسیای چشم چپ میجنگیدیم به این نیت ناپاکٍ کانادا پی برده بودم نامردا!!!
Deleteعاليييييييه اين حس، مي فهممش
ReplyDeleteمامان بودنِ مامان...:) حال کن..
ReplyDelete