Wednesday 18 September 2013

گذشته در حال

و بدین سان ما دوستان قدیمی خود را بعد از ۸-۹ سال دیدیم:

- اندر بابِ antisocial شدنم، از صبح دنبال بهانه میگشتم که بپیچونم و نَرَم! انگار میترسیدم انقدر از دنیای هم فاصله گرفته باشیم که نقاط مشترکمون از بین رفته باشه!

- کوچولو رو قرار بود آقای پدر نگه داره که برای هردوشون مفید بود!

- بعد از مدتها یه ناهارِ بی دغدغه خوردم و خیلی هم بهم خوش گذشت!

- رفتن همانا و ۴ ساعت و نیم بعد متوجه زمان شدن همانا! انقدر دیر شده بود که دیگه نرسیدم بنا به توصیه دوستی، لیمو شیرین بخرم تا دردِ دندون درآوردن کوچولو رو یه کم آروم کنه!

- امروز از دوستی قدیمی خبر گرفتم و خیلی خوشحال شدم!

در نهایت زحمت خریدِ لیمو شیرین و سبزی کوکو رو آقای پدر رفت که بکِشه!


4 comments:

  1. برام جالبه که اینجا خم خیلی ها اخلاق من رو دارن. همیشه این جور جا ها برای من هم رفتنش سخته، اما همیشه هم بهم خوش میگذره، اما دفعه بعد هم باز همینه.

    ReplyDelete
  2. ممنون عزیزم که منو دوست خودت دونستی
    راستش دخترم سر یکی از دندوناش فقط شیر می خورد وآب لیمو شیرین و جالب بود که بقیه اب میوه ها را نمی خورد بعد در مقاله ای خواندم که برای رشد دندان و التیام زخم خوب است و حالا یادم می اید که بعد عمل سزارین دکتر هم این میوه را برای التیام زخم وبخیه ها سفارش کرده بود

    ReplyDelete
    Replies
    1. متاسفانه نتونستیم لیمو شیرین گیر بیاریم! اما من همچنان دنبالشم!

      Delete