خاله ل حامله است! واقعا براش خوشحالم. در تمام این مدت که کوچولو به دنیا اومده، هر وقت خیلی چلوندنی میشد، یا همه بهش توجه میکردن، یا حتی با سوالهای پی در پی شون من در مرکزِ توجه قرار میگرفتم، عذاب وجدان خفه ام میکرد. از اون بدتر وقتی خاله ل خودش کوچولو رو بغل میکرد و باهاش بازی میکرد یا هی به عمو پ نشون میداد شیرین کاری هاشو... یا وقتی با اون سادگیِ ذاتی ای که داره میگفت «منم وقتی بچه دار بشم فلان کار رو میکنم» جیگــــر من رو آتیش میزد!
یادش به خیر خاله ل بود که برای من baby shower گرفت ...و با هندونه در حالی که داشت از خستگی غش میکرد یه کالسکه بچه درست کرد که من حاضر بودم قسم بخورم از پسش بر نمیاد! ... اون بود که وقتی کوچولو به دنیا اومد تمــــــــــــــــــام خونه رو به کمک عمو پ با بادکنک های رنگی تزئین کرده بود... همه اون لحظه ها در عین شادی و قدردانیِ قلبی، دلم تیکه پاره شد.... به یاد چشمهاش که دودو میزد وقتی کارشون به درمان نازایی افتاد ... و وای از شوق کودکانه اش هر ماه که شاید این ماه مثبت باشه!!!!
خدا رو هزار بار شکر، درست وقتی قرار بود از فردا وارد فاز جدید و جدی تر درمان بشن، خبر شادی آورِ در راه بودنِ تازه واردی ریزه رو داد و من با همه وجود خدا رو شکر کردم....
بابا خدا، بابت همـــــــــــه کوچولوها ازت ممنونم...
چه حس خوبیه :)
ReplyDeleteخدا رو شکر واقعا!
خیلی!
Delete.همیشه قلبتون همینقدر شیشه ای باشه. شفاف
ReplyDeleteممنون
Deleteحتی من هم خیلی خوشحالم به خاطر خاله ل .... یعنی خیلی ها....
ReplyDeleteمنهم میخواااااام
قبلا هم گفتم، به نظر من که معطل نکن!
Deleteقربان شما بشم من... اگه میشد که تا الان ۶ تا دیگه آورده بودم.
Deleteلابد نمیشه دیگه...
آره خوب.... راست میگی!
Deleteمن هم یکی از این خاله ل ها میشناسم. خدا کنه اونم زودی بیاد خبر خوبش رو بده.
ReplyDeleteایشالا!!
Deleteیه روز منم یه نی نی میارم عشق دنیا رو می کنم. البته من سه تا می خوام.
ReplyDeleteآره حتما!! خیلی مزه میده! دیگه سه تا که عالیه!
Deleteسلام دوستی نوشته بود بچه ام گاهی به اندازه یک شکنجه گر زندان عذابم میده بعد با یک لبخند ش چنان دلم غنج یره که نگو الهی خدا این بلای شیرین رو به همه بده
ReplyDeleteواقعا!!!!
Deleteچقدر هم عالی.من یه دخترخاله دارم که واسه بچه دارشدن خیلی سختی کشیدند و از روزی که فهمیدم حامله شده همش گریه ام میگرفت.الان فندقش دو سالش شده و اسمش رو ستایش گذاشتن.
ReplyDeleteبچه دار شدن خوبه...بخصوص اگر سه تا باشن.
اینجا رو دوست دارم
از من بپرسی که میگم هفت تا!!!!
Deleteممنون که میخونی!
منم خوشم میاد از نی نی ات میگی.
Deleteمن بچه دوست دارم خیلی.ولی هفت تا یکمی یجوریه.فکر کنم واسه اونکه بشه همه رو با هم از خونه برد بیرون مثلا مهمونی باید ون خرید!یا اتوبوس.البته اگر صاحبخونه راهمون بده!فکر کن خودش هم هفت تا داشته باشه...چه زلزله ای به پا بشه!
من سه تا دختر دوست دارم که موهاشون رو خرگوشی ببندم،روی سر یکی تل بذارم اون یکی رو هم ببافم.
تصورشم خنده داره
Deleteمنم دلم دختر میخواد!
وا اسم دخمل منم ستایشه
Deleteچه بامزه!!! نکنه ستایش تو هم دو سالشه؟؟
Deleteاجازه د ارم بپرسم کوچولوی شما چیه؟
ReplyDeleteفکر کن هفت تا باشن من دیگه اسم نمیذارم روشون.شماره ی یک../دو...سه...چها...اینم هفتمی.
حالا صاحبخونه مثلا یک پریم...دو پریم...تا هفتمی پریم!
کوچولوی ما پسره! اما دلم میخواد یه دختر هم داشته باشم!
Deleteحالا فعلا این پسره شماره یکه!!
دختر خیلی شیرینه.خدا پسر گوگولی ات رو برات حفظ کنه.
ReplyDeleteممنون
Delete